
ای نا رفیق…به کدامین گناه ناکرده…تازیانه میزنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی.سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر خیانت رانمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی
نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی
نمیبخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی
.
.
.
چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار خیانتش همه وجود له شده…
.
.
حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم
آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم
پنهان شدی و فکر خیانت به سرم زد
شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم…
نظرات شما عزیزان: